There was a problem when proofreading this page.
OMAR KHAYYAM.
7
۶
چون فوت شوم بباده شوئید مرا
تلقین ز شراب و جام گوئید مرا
خواهید بروزِ حشر یابید مرا
از خاکِ درِ میکده جُوئید مرا
۷
چُون عُهده نمیشود کسی فردا را
حالی خوش کن این دلِ پر سودا را
می نوش بنورِ ماه ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را
۸
عاشق همه ساله مست و شیدا بادا
دیوانه و شوریده و رُسوا بادا
در هُشیاری غُصّهٔ هر چیز خوریم
ور مست شویم هرچه بادا بادا