OMAR KHAYYAM.
35
۴۸
در عالمِ بیوفا که منزلگهِ ماست
بسیار بجستم بقیاسی که مراست
چون رویِ تو ماه نیست روشن گفتم
چون قدِّ تو سرو نیست میگویم راست
۴۹
در صومعه و مدرسه و دیر و کنشت
ترسنده ز دوزخند و جویایِ بهشت
آنکس که ز اسرارِ خدا با خبر است
زین تخم در اندرونِ خود هیچ نکِشت
۵۰
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است
وان نیز که گفتی و شنیدی هیچست
سر تا سرِ آفاق دویدی هیچ است
وان نیز که در خانه خزیدی هیچ است